اضطراب های دوران نوجوانی، از مهم ترین تحولات دوران نوجوانی است.
تحولات عاطفی در دوران بلوغ
الف) خشم و عصیان
در این مرحله از عمر، شرایط مختلفی سبب می شود که او بی حوصله و گاهی از کثرت مسائل دوروبر خشمگین شود، توازن و تعادل خود را از دست بدهد و به اعمال و رفتاری دست بزند که مورد انتظار بزرگترها نیست.
واقعیت این است که عوامل بی حوصلگی برای او بسیارند. از سویی مربوط به درس و بحث و مدرسه و حفظ آبروست. از سوی دیگر متوجه دنیای جدید خود در عرصه ی رشد و تغییرات بدنی است، و از جهت سوم در اندیشه ی داوری و قضاوت نسبت به اعمال و رفتار دیگران، و بالاخره از جهتی دیگر متوجه همهمه ها و آشوب ها و نا به سامانی هایی است که لااقل او را به چنان قضاوتی می کشاند.
این وقایع و جریانات هیجانات نوجوان را زیاد می کند، نوع تأثرات او نیز توسعه می یابد و در نتیجه او را دچار غیظ و خشم می سازد. مسئله ای که در این عرصه قابل ذکر است این است که خشم کودکانه به تدریج جای خود را به نفرت می دهد، رأفت و ترحم جانشین رقت کودکی می گردد، حتی ممکن است که بعضی از حالات محبت شامل هر دو جنبه از شادی و غم باشد.[1] و در کل این نکته را از یاد نبریم که گاهی یک کنایه، یک اشاره و یک حرکت کافی است که در او طوفانی ایجاد کند. و والدین و مربیان باید این نکته را دریابند و در رابطه با او موضع معقولی را اتخاذ نمایند و در کل در ارتباط با او هشیارتر عمل کنند.
واقعیت این است که عوامل بی حوصلگی برای او بسیارند. از سویی مربوط به درس و بحث و مدرسه و حفظ آبروست. از سوی دیگر متوجه دنیای جدید خود در عرصه ی رشد و تغییرات بدنی است، و از جهت سوم در اندیشه ی داوری و قضاوت نسبت به اعمال و رفتار دیگران، و بالاخره از جهتی دیگر متوجه همهمه ها و آشوب ها و نا به سامانی هایی است که لااقل او را به چنان قضاوتی می کشاند.
این وقایع و جریانات هیجانات نوجوان را زیاد می کند، نوع تأثرات او نیز توسعه می یابد و در نتیجه او را دچار غیظ و خشم می سازد. مسئله ای که در این عرصه قابل ذکر است این است که خشم کودکانه به تدریج جای خود را به نفرت می دهد، رأفت و ترحم جانشین رقت کودکی می گردد، حتی ممکن است که بعضی از حالات محبت شامل هر دو جنبه از شادی و غم باشد.[1] و در کل این نکته را از یاد نبریم که گاهی یک کنایه، یک اشاره و یک حرکت کافی است که در او طوفانی ایجاد کند. و والدین و مربیان باید این نکته را دریابند و در رابطه با او موضع معقولی را اتخاذ نمایند و در کل در ارتباط با او هشیارتر عمل کنند.
ب) شرم و خجلت
دوره ی قبل از بلوغ دوران شرم و کمرویی و در مواردی دوران خجلت است و بسیاری از انحرافات نوجوانان از همین جا نشئت می گیرد. این امر شاید بدین خاطر است که حساسیت جنسی و میل به کشف و کسب آگاهی در این زمینه بسیار شده در نتیجه او یا صیاد می شود و یا مرتع جنسی برای دیگران می گردد. (در این امر اغلب آنان به دنبال کسانی می روند که خود اصل شرم و حیا و یا دچار احساس خجلت اند و آنان چنین افرادی را خوب می شناسند).
بروز صفات ثانویه ی جنسی در پسران و دختران (همانند رشد لگن در دختران، جوانه زدن پستان و بر آمده شدن آن و یا بر آمدن مو در روی لب پسران) ممکن است سببی برای خجالت آنان در بازی و ورود در دنیای کودکان گردد. همچنین است بزرگ شدن بینی، رشد قد و... که ممکن است او را ناراحت کند. [2]
گاهی دختری در سنین قبل از ۱۰ سالگی مثلا در سنین ۸ یا ۹ وارد مرحله ی بلوغ می شود. او خود را تنها دختر کلاس می بیند که به سرعت قد کشیده و صاحب اندامی زنانه شده است و پر واضح است که در چنین صورت احساس حجب و حیا کند.[3]
بروز صفات ثانویه ی جنسی در پسران و دختران (همانند رشد لگن در دختران، جوانه زدن پستان و بر آمده شدن آن و یا بر آمدن مو در روی لب پسران) ممکن است سببی برای خجالت آنان در بازی و ورود در دنیای کودکان گردد. همچنین است بزرگ شدن بینی، رشد قد و... که ممکن است او را ناراحت کند. [2]
گاهی دختری در سنین قبل از ۱۰ سالگی مثلا در سنین ۸ یا ۹ وارد مرحله ی بلوغ می شود. او خود را تنها دختر کلاس می بیند که به سرعت قد کشیده و صاحب اندامی زنانه شده است و پر واضح است که در چنین صورت احساس حجب و حیا کند.[3]
ج) حساسیت
حساسیت ها پس از بلوغ، در نوجوانان پدید می آید. اساس آن این است که نوجوانان در درون نسبت به وضع و حال خود نارضایتی دارند، از شرایط نگران و دچار تشویش هستند و به هنگامی که فردی سخنی کنایه آمیز بگوید آن را به خود می گیرند و از آن احساس ناراحتی می کنند. (اگر قدرت بیان و مقابله داشته باشد از نگرانی و کینه، تا حدودی تخلیه و راحت می شود)
این دوره را از جهاتی دوران حساسیت خوانده اند؛ زیرا نوجوان با کمترین مسئله عصبانی می شود و همانند کودکی خردسال رفتار می نماید. آنان به خاطر زودرنجی در موادی بغض می کنند و برخی از دختران گریه سر می دهند و یا در خود فرو رفته و ساعت ها و گاهی روزها به تحلیل مسائل زندگی و شرایطی که برای آنها پیش آمده، می پردازند. شک نیست که تلقین های دیگران و در مواردی احساس غرورها بر این حساسیت ها دامن می زند. در چنان صورت ممکن است او به انزوا کشیده شده و از جمع دوری گیرد که آن خود مقدمه ی افسردگی است.
این دوره را از جهاتی دوران حساسیت خوانده اند؛ زیرا نوجوان با کمترین مسئله عصبانی می شود و همانند کودکی خردسال رفتار می نماید. آنان به خاطر زودرنجی در موادی بغض می کنند و برخی از دختران گریه سر می دهند و یا در خود فرو رفته و ساعت ها و گاهی روزها به تحلیل مسائل زندگی و شرایطی که برای آنها پیش آمده، می پردازند. شک نیست که تلقین های دیگران و در مواردی احساس غرورها بر این حساسیت ها دامن می زند. در چنان صورت ممکن است او به انزوا کشیده شده و از جمع دوری گیرد که آن خود مقدمه ی افسردگی است.
د) دیگر جنبه ها
چه بسیار جنبه های دیگر عاطفی که در این مرحله برای نوجوان پدید می آیند و در خور مطالعه و اقدام اند مانند:
- عدم ثبات علایق که چون مرغی از این شاخه به آن شاخه می پرد.
- اسارت احساسات تا حدی که عقل او را تحت تأثیر قرار می دهد.
- بروز حالت بی غمی که در مواردی او را به حالاتی چون بی تفاوتی می کشاند.
- شیفتگی نسبت به رشد و زمینه های ترقی جنسی خود. (یا خود شیدایی)
- دلخوری از شرایط نابه سامان خانه و زندگی و گاهی هم مدرسه و معلم که عامل فرار دختران یا پسران است
- شادی های افراطی که دارای صورت لحظه ای است و گاهی هم غم پذیری های افراطی.
- عشق به تمجید و ثناگویی این حالت در دختران شدیدتر است به طوری که آنان در آغاز بلوغ، از تمجید در مورد زیبایی های خود خرسند می شوند. پسران و دختران برای زیباتر شدن سعی دارند لباس های ویژه ای را بر تن کنند.[4] و یا خود را به رنگ و هوایی در آورند که بیشتر مورد جذبشان باشد.
نویسنده: علی قانمی امیری
پی نوشت:
[1] . بلوغ، موریس دبس، ص 46.
[2] . روان شناسی نوجوانی، شعاری نژاد، ص 121.
[3] . روان شناسی سعیدی، ص 230.
[4] . روان شناسی هاوفیلد، ص 376.
منبع: کتاب «دنیای بلوغ»