ویژگى هاى ساختارى نهاد خانواده از منظر امام سجاد (علیه السلام) (بخش اول)
نهاد خانواده، به عنوان کوچک ترین نهاد اجتماعی دارای کارکردهای بسیاری است. در این نوشتار به بیان ساختار این نهاد از منظر امام سجاد (علیه السلام) می پردازیم. با ما همراه باشید.
مجموعه پایگاه ها و نقش ها که خاصیت تقسیم اجتماعى کار را نشان مى دهند، بسترى مى شوند تا براساس آن، روابط اجتماعى نسبتاپایدار حاصل شودکه آن را ساختار مى گویند.
پذیرفتن مجموعه اى از نقش ها در نهاد خانواده که در برهه اى خاص،سیرى نسبتاپایدار از روابط متقابل اجتماعى را به وجود مى آورند، ساختار خانواده را شکل مى دهد.
در این قسمت، به بررسى برخى از ویژگى هاى ساختارى این نهاد در اندیشه امام سجاد (علیه السلام) مى پردازیم:
سرپرستى مرد
از نظر حقوقى، خانواده به عنوان یک واحداجتماعى، همانند هراجتماع دیگر،نیازبه یک سرپرست دارد و از آنجا که اسلام خانواده را اساس جامعه مى داند، توجه فراوانى به پى ریزى درست بنیان خانواده دارد تا از این رهگذر، استحکام و سلامت جامعه را تضمین کند.
اسلام در عین توجه بسیار به گسترش و تعمیق عواطف در میان اعضاى خانواده و طرح آن به عنوان یک اصل حاکم بر رفتار خانوادگى، اصل سرپرستى مرد بر نهاد خانواده را مطرح مى کند تا در مواردى که مشکلات خانوادگى، از طریق برخوردهاى عاطفى برطرف نمى شود، از طریق این اصل برطرف شود.
در اندیشه امام سجاد (علیه السلام) ، مدیریت خانواده به شوهر اعطا شده است: «و اگرچه حق تو بر عهده او (زن) سخت تر و فرمان پذیرى از تو در آنچه دوست مى دارى و ناپسند مى شمارى ـ تا جایى که گناه نباشد ـ بر او لازم تر است.» (حرانى، 1404ق، ص 262)
البته، سرپرستى مرد در خانواده، به معناى مطلق بودن فرمانروایى او در محیط خانواده نیست که به دلخواه فرمان دهد و زن همانند برده اى مطیع و تسلیم او باشد.
بنابراین، همان گونه که براى تحکیم بنیاد خانواده، وجود یک سرپرست، ضرورى است و بدون آن، خانواده به سستى و تزلزل مى گراید، خودسرى ها، خودکامگى ها، خودمحورى ها و اعمال زور و قدرت بى جا نیز بنیاد خانواده را متزلزل خواهد کرد. اسلام کوشیده است از طریق تلفیق قدرت با ویژگى هاى اخلاقى اى همچون فروتنى، مهرورزى و گذشت، رابطه زن و شوهر را تا جایى که امکان دارد، تلطیف کند و از تبدیل شدن آن به یک رابطه زورمدارانه جلوگیرى نماید.
امام سجاد (علیه السلام) فرمودند: «اگرچه حق تو (شوهر) بر عهده او سخت تر و فرمان پذیرى از تو در آنچه دوست مى دارى و ناپسند مى شمارى ـ تا جایى که گناه نباشد ـ بر او لازم تر است، ولى زن نیز حق مهرورزى و همدمى دارد و حق دارد که آرامشش در برآوردن لذتى که در انجامش ناگزیر است، فراهم شود. (حرانى، 1404ق)
در این روایت امام سجاد (علیه السلام) ، در راستاى محدودسازى قدرت مردان، توسل به شیوه هاى تربیتى و اخلاقى را اولویت خود قرار داده است و بعد از توصیه به اطاعت زن از شوهر خود، مهرورزى و همدلى با زن را حق وى بیان مى فرماید و از این طریق به تلفیق قدرت با آموزه هاى اخلاقى مى پردازد و از آسیب هاى احتمالى قدرت براى مرد جلوگیرى مى کند و بدین گونه الگویى مطلوب از مدیریت در این نهاد مقدس ترسیم مى نمایند.
آگاهى و پذیرش نقش ها
از دیگر زمینه ها و عوامل بسیار مؤثر بر وضعیت خانواده، ارائه آگاهى ها و آموزش هاى لازم به دختران و پسران جهت احراز موقعیت همسرى، و در مرحله بعد، موقعیت پدر و مادرى نسبت به فرزندان، و ایفاى نقش هاى متناسب با این موقعیت هاست. تردیدى نیست که موفقیت روابط خانوادگى، تا حدود زیاد به برخوردارى هریک از همسران از پاره اى آگاهى ها و مهارت هاى مرتبط با نقش هاى زن و شوهرى یا پدر و مادرى بستگى دارد. آشنایى با جهات مثبت و منفى زناشویى، یکى از لوازم مهم ورود به این رابطه است. زن و مردى که به ازدواج تصمیم دارند، باید بدانند که زناشویى از سویى نویدبخش است و از سوى دیگر، مسئولیت ها و وظایف جدیدى را ایجاد مى کند. (بستان، 1385، ص 188)
نقش عاطفى همسران
نقش عاطفى همسر به مجموعه وظایف و انتظاراتى الزامى یا ترجیحى اشاره دارد که براى فرد در بُعد ارضاى نیازهاى عاطفى همسرش، تعیین شده است.
یکى از نیرومندترین عوامل دوام و رشد خانواده، عاطفه و محبت اعضاى خانواده به یکدیگر است. بنابراین، به حکم عقل، اگر زندگى خانوادگى، ضرورت داشته باشد. بهترین عامل براى استحکام و بقاى آن، برانگیختن عواطف متقابل افراد خانواده نسبت به یکدیگر است.
تقویت عواطف، تأمین بهتر مصالح خانواده را به دنبال دارد؛ زیرا وقتى انسان کسى را دوست مى دارد، تلاش مى کند تا مصالح او تأمین شود و در هرجا که عواطف متقابل وجود دارد، همه افراد سعى در پیشرفت یکدیگر دارند. آنچه انسان را از این همدلى و همیارى بازمى دارد، خودخواهى و خودمحورى افراد است که به اساس خانواده لطمه مى زند و بنیاد آن را سست و متزلزل مى سازد. (مصباح، 1380، ج 3، ص 73ـ74)
زن و مرد با توجه به تفاوت هایى که در آفرینش دارند، از طریق برآورده کردن نیازهاى غریزى و روانى یکدیگر و در کنار هم قرار گرفتن، احساس آرامش مى کنند. (طباطبائى، 1374، ج 16، ص 249)