المسیر الجاریه :
ای مرد مستجابِ قنوت دعا بیا
بالا گرفته ایم برایت دو دست را<br />
ای مرد مستجابِ قنوت دعا بیا<br />
فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ایم<br />
دیگر بجان مادرت ای آشنا بیا<br />
از فکر گناه پاک بودن عشق است
از فکر گناه پاک بودن عشق است<br />
از هجر تو سینه چاک بودن عشق است<br />
آن لحظه که راه می روی آقا جان<br />
زیر قدم تو خاک بودن عشق است<br />
ماندم چگونه با تو گردم روی در رو
ماندم چگونه با تو گردم روی در رو<br />
از بس که آزردم تو را، آقای خوبم<br />
امشب دعا کن که نگردد این دل ما<br />
یک لحظه از یادت جدا، آقای خوبم<br />
یک شب بیا همراه مادر از مدینه<br />
ما را ببر...
من برگ نجاتم سند نوکری توست
من برگ نجاتم سند نوکری توست<br />
ای کاش که بر این سند امضا بگذاری<br />
برگرد که با آمدنت یوسف زهرا<br />
مرهم به دل زینب کبرا بگذاری<br />
از هجر تو دهم جان یا منتظر بمانم
از هجر تو دهم جان یا منتظر بمانم<br />
مولا تو خود مدد کن ماندم سر دو راهی<br />
خاک رهم که شاید پا بر سرم گذاری<br />
یا آنکه زیر ا را گاهی کنی نگاهی<br />
آن دیده ندارم که شود لایق دیدار
آن دیده ندارم که شود لایق دیدار <br />
از دیده ی گریان گله دارم، گله دارم<br />
ازاینکه کسی منتظر آمدنش نیست<br />
بر درگه یزدان گله دارم، گله دارم<br />
بخوان دعای فرج را که حل مشکلهاست
بخوان دعای فرج را که حل مشکلهاست<br />
اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد<br />
بخوان دعای فرج را،ولی بدون عمل<br />
گمان مکن که دعای تو کارگر گردد<br />
در آن زمان که پی یک قرار میگردم
در آن زمان که پی یک قرار میگردم<br />
تویی که سنگ صبور و شکیب میگردی<br />
نبود باورم اصلا که تکسوار هستی<br />
نبود باورم اصلا غریب میگردی
در ازدحام غریبی حبیب میگردی
در ازدحام غریبی حبیب میگردی<br />
شبیه مرهم زخم و طبیب میگردی<br />
صدات میزنم و میرسی به فریادم<br />
تجلّی همه ی "یا مجیب" میگردی
چشم زمان و اهل زمین مانده منتظر
چشم زمان و اهل زمین مانده منتظر<br />
تا صبح عید وصل ببیند کرامتی<br />
حالا شما به خاطر در و دیوار بیا<br />
یعنی ز میخ و دل بده شرح قساوتی