المسیر الجاریه :
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم<br />
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش<br />
وین سوخته را محرم اسرار نهان باش
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش<br />
حریف خانه و گرمابه و گلستان باش
زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست
زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست<br />
بیا و نوگل این بلبل غزل خوان باش
چو غنچه گر چه فروبستگیست کار جهان
چو غنچه گر چه فروبستگیست کار جهان<br />
تو همچو باد بهاری گره گشا می باش
ای آن که ره به مشرب مقصود برده ای
ای آن که ره به مشرب مقصود برده ای<br />
زین بحر قطره ای به من خاکسار بخش
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش<br />
بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال
ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال<br />
مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست<br />
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش<br />
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش