المسیر الجاریه :
تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو حافظ

تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو

تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو<br /> پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز حافظ

ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز

ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز<br /> کز سر صدق می کند شب همه شب دعای تو
شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست حافظ

شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست

شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توست<br /> جای دعاست شاه من بی تو مباد جای تو
هر گل نو ز گلرخی یاد همی کند ولی حافظ

هر گل نو ز گلرخی یاد همی کند ولی

هر گل نو ز گلرخی یاد همی کند ولی<br /> گوش سخن شنو کجا دیده اعتبار کو
به عشق روی تو روزی که از جهان بروم حافظ

به عشق روی تو روزی که از جهان بروم

به عشق روی تو روزی که از جهان بروم<br /> ز تربتم بدمد سرخ گل به جای گیاه
وصال او ز عمر جاودان به حافظ

وصال او ز عمر جاودان به

وصال او ز عمر جاودان به<br /> <br /> خداوندا مرا آن ده که آن به
جوانا سر متاب از پند پیران حافظ

جوانا سر متاب از پند پیران

جوانا سر متاب از پند پیران<br /> که رای پیر از بخت جوان به
از من جدا مشو که توام نور دیده ای حافظ

از من جدا مشو که توام نور دیده ای

از من جدا مشو که توام نور دیده ای<br /> آرام جان و مونس قلب رمیده ای
زنهار تا توانی اهل نظر میازار حافظ

زنهار تا توانی اهل نظر میازار

زنهار تا توانی اهل نظر میازار<br /> دنیا وفا ندارد ای نور هر دو دیده
چراغ روی تو را شمع گشت پروانه حافظ

چراغ روی تو را شمع گشت پروانه

چراغ روی تو را شمع گشت پروانه<br /> مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه