ناشناس
احساسات و افکار منفی آزارم میده، همش فکر میکنم همسر من به یاد شخص دیگریه.
با سلام.
دختری ۲۰ساله هستم که چند ماهه ازدواج کردم،همسرم در گذشته به مدت چندین سال عاشق دختری بودن که به هم نرسیدن و الان ۶سال هست که رابطه بینشون تموم شده.اما من احساسات و افکار منفی داره آزارم میده...
مشاور: علی محمد صالحی
با عرض سلام و ممنون از اعتماد شما.
نکته اولی که باید به اون توجه کنید اینه که عدم ارتباط محبت آمیز و موفق زن و شوهر با یکدیگه، به این معنی نیست که شما و همسرتون به اندازه کافی همدیگه رو دوست ندارید، ممکنه همسر شما اون قدر که شما میخواهید ابراز علاقه و محبت نکنه ولی این بمعنی این نیست که شما رو دوست نداره، شما هنوز در اول راه زندگی مشترک هستید و سه ماه زمان بسیار کمیه، و بدونید که اصل وجود تفاوت و اختلاف نظر بین زن و شوهر طبیعیه؛ زیرا به هرحال شما از دو جنس مختلف هستید و از نظر احساس، عواطف و ویژگیهای دیگر با هم تفاوتهایی دارند. پس باید از ابتدای زندگی مشترک این پیشبینی را داشته باشید که برخلاف تفاهمهای پیش از ازدواج، در جریان زندگی مسائلی پیش میآید که نظر شما یکی نخواهد بود و دچار تنشهایی خواهیم شد، یا اونقدر که شما انتظار داشتید و دوست دارید، همسرتون به شما ابراز علاقه نمیکنه، و بدونید که این مسائل اصلا به شما اختصاص نداره و بسیاری از زنان دیگر هم مثل شما هستند و دغدغه های آنها کاملا شبیه شماست. در برخی از نشستها، وقتی همسران متوجه میشن که وجود اختلاف نظر میان آنها طبیعیه و تا چه حد، زوجهای دیگر نیز با چنین مسائلی روبهرو هستند، تعجب میکنن و تا اندازهای هم آسوده خاطر میشن.
نکته بعدی در مورد انتظارات و توقع هایی هست که شما از همسرتون دارید، موضوع انتظارها و توقعهای زن و شوهر از یک دیگر، مسئلهای است که هر خانوادهای به آن مبتلاست. نمیتوان هیچ همسری را پیدا کرد که از طرف مقابلش خواستهای نداشته باشد. حتی زوج هایی که در فضای رمانتیک میگویند «من از تو توقعی ندارم!» باز هم در پیچ وخم های زندگی، انتظارهایی دارند که میخواهند به آن توجه شود. این انتظارها دوسویه است. به این شکل نیست که فقط مرد از زن توقع داشته باشد یا زن از مرد؛ بلکه بزرگ راهی دوطرفه است که هر دو باید در آن قدم بردارند؛ از طرف دیگر تفاوت زیادی که بین دنیای زنانه و مردانه وجود دارد، مسئله ای شناخته شده است و موجب میشود که انتظارات آنها از شریک زندگیشان با هم تفاوت کند . همین تفاوت ها، توقع های گوناگون را پدید می آورد؛ اما این خواسته ها گاه معقول و بجاست و می تواند این رابطه را به سوی خوشبختی سوق دهد؛ یا گاه، غیرمنطقی و نابجاست و می تواند رابطه را به کشمکش و بحران بکشاند.
طبیعی هست که شما چنین انتظاراتی از همسرتان داشته باشید، شما به عنوان زن جوانی که تازه ازدواج کردید مانند همه زنان دیگر بسیار دوست دارید که همسر شما براتون وقت بذاره، ابراز علاقه کنه، باهم تفریح بروید، به شما بگه دوست دارم و بقول خودتون «فقط منو ببینه و از نظر روحی منو ارضا کنه خواسته هام براش مهم بشه»، این طبیعیه که شما چنین توقعات و انتظاراتی داشته باشید اما اینکه فکر کنید مردی پیدا میشود که همه انتظارات و توقعات همسرش رو برآورده میکند، این فکر ایدهآل نگری است، این تنها مسئله شما نیست، بلکه زنان بسیاری هستند که گِله دارند همسرشان توجه و محبتی که آنها انتظار دارند را به آنها نمیدهد و برای آنها وقت نمیگذارد.
هر یک از همسران حق طبیعی خود میدانند که سعی کنند نیاز و انتظارات خودشون را به هر طریقی که میتوانند به دیگری دیکته کرده و تحمیل کنند. اما برای اینکه زن و شوهر به انتظاراتشون نزدیک بشن و تا حدودی توقعات آنها برآورده شود باید هر دو نفرشون از جایگاه خود حرکت کرده و در یک نقطه ی مشترک توافق کنند. مثالا اگر شما توقع دارید همسرتان هر روز به شما پیامک عاشقانه بزند یا همیشه عکس پروفایلش بانتخاب شما باشه، و در مقابل همسر شما هم اصلا وظیفه خودش نمیداند که به شماپیامک بدهد، یا عکس پروفایلش بانتخاب شما باشه، باید هر دو بر یک نقطه ی میانهای به توافق برسید که مثالا شوهر شما روزی یکی پیامک عاشقانه بدهد و گاهی مواقع هم عکس پروفایل بانتخاب شما باشه، یا روزی سه بار هم کلامی به شما ابراز محبت کند. در واقع، برای هر توقعی باید همین کار را کرد؛ برای مثال، اگر زن درباره ی انتظاری، در جایگاه هشت است و مرد در جایگاه یک، باید این مراحل را طی کنند تا انتظارات آنها به هم نزدیک شود:
نکته اولی که باید به اون توجه کنید اینه که عدم ارتباط محبت آمیز و موفق زن و شوهر با یکدیگه، به این معنی نیست که شما و همسرتون به اندازه کافی همدیگه رو دوست ندارید، ممکنه همسر شما اون قدر که شما میخواهید ابراز علاقه و محبت نکنه ولی این بمعنی این نیست که شما رو دوست نداره، شما هنوز در اول راه زندگی مشترک هستید و سه ماه زمان بسیار کمیه، و بدونید که اصل وجود تفاوت و اختلاف نظر بین زن و شوهر طبیعیه؛ زیرا به هرحال شما از دو جنس مختلف هستید و از نظر احساس، عواطف و ویژگیهای دیگر با هم تفاوتهایی دارند. پس باید از ابتدای زندگی مشترک این پیشبینی را داشته باشید که برخلاف تفاهمهای پیش از ازدواج، در جریان زندگی مسائلی پیش میآید که نظر شما یکی نخواهد بود و دچار تنشهایی خواهیم شد، یا اونقدر که شما انتظار داشتید و دوست دارید، همسرتون به شما ابراز علاقه نمیکنه، و بدونید که این مسائل اصلا به شما اختصاص نداره و بسیاری از زنان دیگر هم مثل شما هستند و دغدغه های آنها کاملا شبیه شماست. در برخی از نشستها، وقتی همسران متوجه میشن که وجود اختلاف نظر میان آنها طبیعیه و تا چه حد، زوجهای دیگر نیز با چنین مسائلی روبهرو هستند، تعجب میکنن و تا اندازهای هم آسوده خاطر میشن.
نکته بعدی در مورد انتظارات و توقع هایی هست که شما از همسرتون دارید، موضوع انتظارها و توقعهای زن و شوهر از یک دیگر، مسئلهای است که هر خانوادهای به آن مبتلاست. نمیتوان هیچ همسری را پیدا کرد که از طرف مقابلش خواستهای نداشته باشد. حتی زوج هایی که در فضای رمانتیک میگویند «من از تو توقعی ندارم!» باز هم در پیچ وخم های زندگی، انتظارهایی دارند که میخواهند به آن توجه شود. این انتظارها دوسویه است. به این شکل نیست که فقط مرد از زن توقع داشته باشد یا زن از مرد؛ بلکه بزرگ راهی دوطرفه است که هر دو باید در آن قدم بردارند؛ از طرف دیگر تفاوت زیادی که بین دنیای زنانه و مردانه وجود دارد، مسئله ای شناخته شده است و موجب میشود که انتظارات آنها از شریک زندگیشان با هم تفاوت کند . همین تفاوت ها، توقع های گوناگون را پدید می آورد؛ اما این خواسته ها گاه معقول و بجاست و می تواند این رابطه را به سوی خوشبختی سوق دهد؛ یا گاه، غیرمنطقی و نابجاست و می تواند رابطه را به کشمکش و بحران بکشاند.
طبیعی هست که شما چنین انتظاراتی از همسرتان داشته باشید، شما به عنوان زن جوانی که تازه ازدواج کردید مانند همه زنان دیگر بسیار دوست دارید که همسر شما براتون وقت بذاره، ابراز علاقه کنه، باهم تفریح بروید، به شما بگه دوست دارم و بقول خودتون «فقط منو ببینه و از نظر روحی منو ارضا کنه خواسته هام براش مهم بشه»، این طبیعیه که شما چنین توقعات و انتظاراتی داشته باشید اما اینکه فکر کنید مردی پیدا میشود که همه انتظارات و توقعات همسرش رو برآورده میکند، این فکر ایدهآل نگری است، این تنها مسئله شما نیست، بلکه زنان بسیاری هستند که گِله دارند همسرشان توجه و محبتی که آنها انتظار دارند را به آنها نمیدهد و برای آنها وقت نمیگذارد.
هر یک از همسران حق طبیعی خود میدانند که سعی کنند نیاز و انتظارات خودشون را به هر طریقی که میتوانند به دیگری دیکته کرده و تحمیل کنند. اما برای اینکه زن و شوهر به انتظاراتشون نزدیک بشن و تا حدودی توقعات آنها برآورده شود باید هر دو نفرشون از جایگاه خود حرکت کرده و در یک نقطه ی مشترک توافق کنند. مثالا اگر شما توقع دارید همسرتان هر روز به شما پیامک عاشقانه بزند یا همیشه عکس پروفایلش بانتخاب شما باشه، و در مقابل همسر شما هم اصلا وظیفه خودش نمیداند که به شماپیامک بدهد، یا عکس پروفایلش بانتخاب شما باشه، باید هر دو بر یک نقطه ی میانهای به توافق برسید که مثالا شوهر شما روزی یکی پیامک عاشقانه بدهد و گاهی مواقع هم عکس پروفایل بانتخاب شما باشه، یا روزی سه بار هم کلامی به شما ابراز محبت کند. در واقع، برای هر توقعی باید همین کار را کرد؛ برای مثال، اگر زن درباره ی انتظاری، در جایگاه هشت است و مرد در جایگاه یک، باید این مراحل را طی کنند تا انتظارات آنها به هم نزدیک شود:
- زوجین با هم صحبت کنند و روی یک جایگاه مشترک مثل چهار، توافق کنند.
- هر دو کمی تلاش کنند و به سمت موضع موافق پیش بروند، ایده ال نگر نبوده و واقع بین باشند.
- غر نزنند؛ زیرا اضطراب، پریشانی، ناآرامی و عصبانیت به دنبال می آورد.
- هر تلاشِ طرف مقابل را برای تغییر و پیشرفت، تحسین کنند.
- هر کس برای تغییر دیدگاه ها و برآوردن انتظارها نیاز به زمان دارد. همسرشان را تحت فشار نگذارند و به او فرصت بدهند.
اما در مورد زندگی گذشته همسرتون، من متوجه هستم که شما بخاطر این موضوع چقدر اذیت میشید و ناراحتید، اما از طرف دیگه شما باید توجه کنید که دچار خطای فکری و شناختی هم هستید، چون هیچ انسانی از فکر انسان دیگه خبر نداره و نمیتونه متوجه بشه که در فکر و ذهن شخص دیگری چی میگذره، ولی شما میگید «همش فکر میکنم در تمام لحظات و اتفاقات همسر من به یاد اون دختر هستن»، این یک خطای شناختی و فکریه که ما گاهی تصور میکنیم متوجه افکار دیگران شدیم و حتما همسر من، در مورد فلان چیز فکر میکنه، و گوش دادن به آهنگ .. دلیل نمیشه که همسر شما به اون دختر فکر میکنه، اشتباه و خطای شناختی دیگری که شما دارید اینه که میگید «خیلی وقتا از داشتن من و بودن من احساس رضایت نمیکنه»، شما از کجا میدونید که همسر شما «خیلی وقتها» از داشتن شما و بودن در کنار شما احساس رضایت نمیکنه، آیا هر وقت کنار او هستید او مرتب میگه من از داشتن و بودن در کنار تو احساس رضایت نمیکنم؟ اگر اینطور هست حق با شماست، اما اگر اینطور نیست و همسر شما رفتار اینچنینی نداره، نمیتونید بگید که از بودن در کنار شما راضی نیست. خود شما در مورد بحث «خطاهای شناختی» مطالعه کنید و اطلاعات بیشتری کسب کنید تا متوجه خطاهای فکری خودتون بشید.
موفق و شاد و خوشبخت باشید
موفق و شاد و خوشبخت باشید