آموزش برقراری ارتباط موثر به کودکان(بخش دوم)

مهارت ارتباط موثر،یک مهارت ضروری است که هر والدینی نسبت به فرزندان خود بایستی مسیولیت آموزش و انتقال آگاهی در این زمینه را برعهده بگیرد و فرزندان خود را به یک ثبات شخصیت در امور فردی و اجتماعی_ارتباطی برساند.
Sunday, February 11, 2018
الوقت المقدر للدراسة:
مؤلف: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
آموزش برقراری ارتباط موثر به کودکان(بخش دوم)
کودکان بایستی مهارت ارتباط موفقیت آمیز را آموزش و تجربه کنند.
 
مهارت ارتباط موثر،یک مهارت ضروری است که هر والدینی نسبت به فرزندان خود بایستی مسیولیت آموزش و انتقال آگاهی در این زمینه را برعهده بگیرد و فرزندان خود را به یک ثبات شخصیت در امور فردی و اجتماعی_ارتباطی برساند.

تعداد کلمات 1771 / تخمین زمان مطالعه 9 دقیقه 

ارتباط موثر


گوش دادن

بعضی کودکان به جای اینکه به گفته‌های شخص گوش دهند و سپس به آن پاسخ گویند، همزمان با یکدیگر صحبت می‌کنند. آنها ممکن است آن قدر مجذوب گفته‌های خود شوند که نیازهای کودک دیگر در زمینه‌ی گفتن نکات مهم زندگی‌اش را مورد بی‌توجهی و غفلت قرار دهند. این نوع مکالمات یکطرفه برای شنونده لذت‌بخش نیست. به هر حال، زمانی که یک کودک مشکلی دارد و خواهان آن است که با فرد دیگری صحبت کند، انتظار می‌رود که مکالمه یکطرفه باشد. بنابراین، شنونده می‌تواند با همدلی از او حمایت عاطفی کند و پیشنهادهای عملی و کاربردی برای کمک ارائه دهد. در طول مکالمه، کودکان باید توجه خود را از طریق ایجاد صداهایی نظیر «هوم، اوه؟ واقعاً؟ نه، هرگز» و نیز با تکان دادن سر، حفظ آرامش و برقراری تماس چشمی نشان دهند. گاهی وقایع به درستی درک نمی‌شوند. پس کودکان باید تمام گفته‌ها را بررسی کنند، «معلم به شما چه گفت؟» یا در مورد موضوعی به طور عمیق کاوش کنند، «آیا فکر می‌کنید او عمداً این کار را انجام داده است؟» گوش دادن فعال، برای گوینده بسیار ارزشمند است و علاقه و توجه وی را می‌رساند. اگرچه گاهی گوش دادن خسته‌کننده می‌شود، کودکان باید یاد بگیرند علاقه‌ی خود را به گونه‌ای نشان دهند که به گوینده آسیب نرسانند. اگر آنها در گوش دادن دقیق مشکل داشته باشند، به احتمال زیاد شخص مقابل ناراحتی بیشتری در زمان انتقال اخبار مهم، تجربه خواهد کرد. اگر به این نکات ظریف اجتماعی توجه نشود، به احتمال زیاد کودکان نخواهند توانست دوستی خود را حفظ کنند، و در نتیجه تنها می‌مانند.

کاربرد
سؤال‌های زیر را با کودکان مورد بحث قرار دهید:
— چه چیزهایی نشان می‌دهد فردی در حال گوش دادن است؟
— چگونه نشان می‌دهید که خسته و آماده‌ی رفتن هستید؟ (به ساعت خود نگاه کنید، به اطراف نگاه کنید، خمیازه بکشید، به زمین نگاه کنید، لباس‌هایتان را مرتب کنید.) سعی کنید به گونه‌ای خستگی خود را پنهان کنید تا به دیگران آسیب نرسانید و باعث دلخوری نشوید.

ایفای نقش
دو نفر داوطلب انتخاب کنید: «آ» و «ب». «آ» دیر به خانه می‌رسد. خانه را دزد زده است. در کلاس، «ب» نزدیک «آ»، جایی که می‌تواند صحبت کند، نشسته است. وقتی «ب» سؤال می‌پرسد، «آ» توضیح می‌دهد. سؤال‌های «ب» دقیقاً از طریق گوش دادن به گفته‌های «آ» انتخاب می‌شود. برای مثال:
ب: «چرا تأخیر داشتی و دیر به کلاس آمدی؟»
آ: «دیشب به خانه‌ی ما دزد آمد.»
ب: «دزد؟ چه اتفاقی افتاد؟»
آ: «خب، ما به خانه‌ی مادربزرگ رفته بودیم. زمانی که به خانه برگشتیم دیدیم که پنجره شکسته است.»
ب: «چگونه آنها به داخل منزل رفتند؟»
آ: «با ایجاد سوراخی در پشت در، در را باز کردند.»
ب: «پنجره‌ی آشپزخانه را هم شکسته بودند؟»
آ: «همه جا شیشه ریخته بود.»
ب: «چه چیزی بردند؟»
آ: «تلویزیون، ضبط صوت، وسایل من و...»
ب: «فقط وسایل شما را؟ بازی‌هایتان را چطور؟ آیا آنها را هم برده‌اند؟»

پند و نصیحت

برقراری ارتباط

زمانی که کودکان با فردی که احساس قوی متقابل و دو جانبه‌ای دارند، سازگاری خوبی داشته باشند، روی یک «طول موج» قرار می‌گیرند، همدیگر را دوست دارند، یکدیگر را درک می‌کنند، به همدیگر علاقه پیدا می‌کنند و نگران یکدیگر می‌شوند. ممکن است آنها نقاط مشترک زیاد، مشکلات و نگرانی‌های یکسان و ارزش‌های مشابهی در زندگی داشته باشند. اگرچه چنین سطح بالایی از توافق و سازگاری عموماً بین بهترین دوستان وجود دارد، کودکان می‌توانند با افراد کاملاً غریبه نیز ارتباط برقرار کنند. مثلاً، دو نفر که در بیرون از اداره منتظر رئیس هستند، ممکن است احساس یکسانی از ترس و وحشت داشته باشند، اما تا زمانی که یکی از آنها به دیگری نگاه نکند، یا با دیگری صحبت نکند، هیچ ارتباطی نمی‌تواند بین آن دو برقرار شود. شاید آنها به یکدیگر بخندند یا یکی لرزش بیش از اندازه‌ی دستش را برای نشان دادن عصبانیتش به دیگری نشان دهد و دیگری ممکن است همان رفتار را انجام دهد یا بخندد. یا از یکدیگر سؤال کنند: «چرا به اینجا آمده‌اید؟» آنها وجوه مشترکی دارند. آگاهی از افکار و احساسات (عقاید و ارزش‌ها) به کودکان کمک می‌کند تا افراد هم‌فکر با خود را برای برقراری ارتباط و پایه‌ریزی یک ارتباط دوستانه شناسایی کنند. گاهی زبان بدن نشان می‌دهد که دو کودک با یکدیگر توافق و سازگاری دارند، به طور ناخودآگاه یک کودک پایش را برای تقلید از کودک دیگر به شکل ضربدر در می‌آورد. افرادی که دارای مهارت اجتماعی هستند، عمداً حالت‌ها و حرکات بدن را به منظور افزایش احساس همدلی بین خود و شخصی که با او در تعامل هستند، کپی‌برداری می‌کنند. این کار می‌تواند به علت دلایل مثبت (برای برقراری دوستی) یا دلایل منفی (افزایش اعتماد افراد نسبت به خود) انجام شود.

کاربرد
درباره‌ی اینکه توافق و سازگاری بین دو نفر به چه معناست، بحث کنید. چه مواردی به رشد و توسعه‌ی ارتباط کمک می‌کند؟ پیشنهادها شامل موارد زیرند:
— به یکدیگر به صورت مستقیم نگاه کردن. (به نحوی که به نظر نیاید شما می‌خواهید فرار کنید.)
— خم شدن به سمت همدیگر
— داشتن حالت بدنی مشابه
— برقراری تماس چشمی زیاد
— لطیفه‌گویی
— گشاده‌رویی. گشاده‌دست بودن به جای اینکه مثل یک گلوله سفت باشیم یا دست به سینه بایستیم.
— نشان دادن توجه، از طریق تکان دادن سر و اجتناب از اضطراب و پریشانی.
— کپی‌برداری از سرعت و تُن صدای فردی که صحبت می‌کند، اگر آنها تند و با صدای بلند صحبت می‌کنند، شما نیز باید تند و با صدای بلند صحبت کنید. مگر آنکه آنها عصبانی باشند و شما باید سعی کنید به آنها آرامش دهید.
— کلمات کلیدی یکسانی را همانند فرد دیگر به کار ببرید. مثلاً، گاهی مجبور می‌شوید فحش و ناسزا را علی‌رغم اینکه در خانه اصلاً از این کلمات استفاده نمی‌کنید، صرفاً به خاطر هماهنگی با آن فرد، به کار ببرید.
— از تلفظ عمدی یک کلمه به طور متفاوت، صرفاً به علت اینکه خود را بالاتر از فرد دیگر نشان دهید، اجتناب کنید.
— بگویید در مورد بعضی چیزها چگونه فکر یا احساس می‌کنید و اینکه آیا با آن فرد توافق و سازگاری دارید یا خیر.
— اجازه دهید افراد دیگر به نوبه‌ی خود صحبت کنند. گاهی سکوت کنید و حرف نزنید.
— به تفاوتهای بین خودتان اهمیت کمتری بدهید و بر وجوه مشترک خود تأکید کنید.

ایفای نقش
دو نفر داوطلب انتخاب کنید: «آ» و «ب». آنها باید خارج از اداره ساعت‌ها منتظر بمانند. آیا می‌توانند بین خود ارتباط برقرار کنند؟ از بقیه‌ی افراد کلاس نظرخواهی کنید. چه اصلاحات و تغییراتی باید صورت گیرد؟ ایفای نقش را تکرار کنید تا دیدگاه و نظری کاربردی ارائه دهند.

ارتباط موثر

پند و نصیحت

ایجاد همدلی

همدلی یعنی توانایی درک و شناخت هیجان‌ها و احساسات دیگران، گویی همان وضعیت برای شما اتفاق افتاده است. یعنی «پا در کفش دیگری کردن». کودکان برای همدلی با دیگران، باید آنها را درک کنند و به آنها احترام بگذارند، عقایدشان را ارج نهند، ارزش‌های زندگی آنها را بپذیرند و به احساساتشان پی ببرند. زمانی که کودکان همدلی می‌کنند، صرفاً غم و غصه و ناراحتی آن فرد را ابراز می‌دارند و به این موضوع فکر نمی‌کنند که آن فرد چه احساسی دارد. همدلی و همدل بودن، کودکان را در روابطشان موفق‌تر می‌سازد. زمانی که همدلی وجود ندارد، کودکان برای اینکه دیگران آنها را درک کنند، نیاز به توصیف احساسات خود دارند و باید در این زمینه به آنها کمک کرد. گاهی انجام دادن این کار برای کودکان سخت است، مخصوصاً برای پسران. کودکان در زمان مدیریت تعارض، باید در گفت‌وگو و مذاکره به طور موفقیت‌آمیزی همدلی خود را نشان دهند. مثلاً، اگر دختری به بیان احساسش بپردازند و بگوید که آن لحظه برایش بسیار دشوار بود، دوستش نباید بگوید «تو فکر می‌کنی که آن لحظه سخت بود. در مورد من...» در واقع، باید آنچه را که او می‌گوید بپذیرد و برای درک بیشتر آن موقعیت، از او بخواهد ماجرا را توضیح دهد. بعد از توضیحات او، دوست نباید چیزهایی را بگوید که نشان‌دهنده‌ی بی‌توجهی و بی‌علاقگی او به موضوع باشد. مثلاً نگوید که «اوه، سال‌ها پیش برای من چنین اتفاقی افتاد. چیز مهمی نیست.» در عوض، باید به این نکته توجه داشته باشد که تجربه‌ی او می‌تواند با تجربه‌ی ما فرق داشته باشد و یا ضریب تحمل او کمتر باشد. زمانی که معلم با کودکان در کلاس همدلی می‌کند، آنها به گونه‌ای مثبت در محیط یادگیری شرکت می‌کنند. این کار کودکان را برای همدلی با یکدیگر تشویق می‌کند و کمتر به آزار و اذیت هم می‌پردازند. ناظران و تماشاگرانی که در موقعیت ترسناک همدلی می‌کنند، به احتمال زیاد برای کمک به قربانی مداخله می‌کنند و باعث می‌شوند که زورگویی و تحکم متوقف شود. سکوت ناظران از طرف فرد زورگو به معنای تشویق اوست.

کاربرد
سؤال‌های زیر را در کلاس مورد بحث قرار دهید:
— تفاوت بین همدردی و همدلی چیست؟
— چه موقع همدلی خوب است؟ (زمانی که فردی از لحاظ جسمانی یا روحی و هیجانی صدمه دیده است، زمانی که فردی خسته شده و به ستوه آمده است یا احساس غمگینی می‌کند.)
— فکر می‌کنید زمانی که حیوانی دست‌آموز و خانگی می‌میرد، افراد چه احساسی دارند؟ (غمگینی، گم کردن حیوان، تنهایی، ترس از اینکه اتفاقات مشابهی برای آنها یا برای فرد مورد علاقه‌شان اتفاق بیفتد.)
— اگر پدربزرگ دوست شما بمیرد، برای کمک به او چه کار می‌کنید؟ (بگویید: «متأسفم. مصیبت خیلی بزرگی است.» به او کارت یا هدیه‌ای دهید تا خوشحالش کنید و مخصوصاً با او مهربان باشید. او را به گفت‌وگو پیرامون آنچه اتفاق افتاده دعوت کنید و خاطرات خوب و خوشحال‌کننده‌ای از آن مرحوم بازگو کنید.)
از کودکان بخواهید خود را در جایگاه دوستشان قرار دهند (پا در کفش او کنند) و تصور کنند آنها چه احساسی دارند اگر
— کارت اتوبوس آنها دزدیده شده است. (خشم از سارق، ترس و نگرانی در مورد مشکلاتی که به خاطر مراقبت نکردن از کارت، در خانه به وجود می‌آید، ترس از اینکه او چگونه به خانه برگردد.)
— معلم بر سر آنها به خاطر صحبت در کلاس فریاد کشیده است، اما او در آن لحظه داشت به دوستش کمک می‌کرد. (صدمه دیدن، این احساس که او معلم خوبی نیست، خشم، درک نکردن، خجالت از نگاه دیگران، ...)
— همه‌ی شاگردان کلاس به جشن تولد دعوت شده‌اند، اما او اجازه ندارد به جشن تولد برود. (خجالت، شرمندگی، خشم و عصبانیت از والدین، خوشحالی.)
— او اختلال یادگیری دارد. همکلاسی‌هایش او را احمق صدا می‌زنند و پشت سرش می‌خندند (احساس بد در مورد خود، شرمساری، خجالت، ترس از مدرسه، ترس از اینکه دوباره به او بخندند، ترس از تنهایی و بدون دوست ماندن.)
 

پایان ..

منبع :

برگرفته از کتاب رشد مهارتهای اجتماعی ، رفتاری و هیجانی کودکان

نویسنده :

ماریانا کتی

مترجم :

دکتر مژگان حیاتی
 

بیشتر بخوانید :
مهارتهای اجتماعی در کودکان
رشد اجتماعی کودک
نقش خانواده در رشد اجتماعی کودک



ارسل تعليقاتك
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی ذات صلة