پس از طلاق، مردانی هستند به مانند مگسانی گرد شیرینی .
چکیده: طلاق، حادثه ایست که در برخی از زندگی ها اتفاق می افتد. اما در این میان زنان، پس از طلاق با مشکلاتی روبه رو هستند. از جمله این مشکلات مردانی است هوسباز که به دنبال ارضای خواهش های جنسی خویش هستند. در این نوشتار به بیان شیوه مدیریت ارتباط با نامحرمان پس از طلاق پرداخته می شود.
تعداد کلمات 1108 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1108 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
ارتباط با مردان نامحرم
یکی از مهم ترین مسائلی که زنان جدا شده از همسر باید درباره آن آموزش ببینند، مدیریت ارتباط با مردان غیر محرم است. ابتدا باید این مردان را به چند گروه تقسیم کرد و برای هر دسته راهکارهای متناسب با آن را ارائه کرد؛
گونه شناسی مردان
مردانی که با شما برخورد دارند به طور کلی به دو گروه بزرگ تقسیم می شوند:
گروه اول، افرادی که از وضعیت تأهل شما باخبرند، یعنی می دانند ازدواج کرده اید، اما شاید عده ای از آنها ندانند که اینک زنی مطلقه هستید. خویشاوندان، همسایگان و دوستان خود شما و همسر سابقتان و نیز آنها که در فرآیند طلاقتان بوده اند، مانند کارمندان دادگاه، وکیل پرونده، پزشک و روانشناس در این گروه جای می گیرند.
در بین مردانی که می دانند شما از همسرتان جدا شده اید، عده ای سعی در نزدیک شدن و گرم گرفتن دارند و عده ای حریم ارتباط را رعایت می کنند و برخوردشان مثبت و محترمانه است. افرادی هم که اطلاعی از طلاق شما ندارند، یا برای ازدواج مجدد شما مناسب نیستند یا این شایستگی را دارند که در صورت خواستگاری، آنها را بپذیرید و ازدواج مجدد کنید.
گروه دوم را افرادی تشکیل می دهند که نمی دانند شما متأهل، مجرد یا مطلقه اید. اینان به دو دسته تقسیم می شوند؛ دسته ای که با شما برخوردهای کوتاه مدت و گذرا دارند، مانند: رانندگان وسایل نقلیه و مغازه داران پیرامون منزل مسکونی و دسته ای که با آنها تماس هایی طولانی مدت و منظم دارید، مانند استادان و همکلاسی های دانشگاه یا همکاران مؤسسه ای که تازگی کارتان را در آنجا شروع کرده اند. در بین این افراد، بعضی مناسب ازدواج هستند و بعضی به خاطر تأمل یا ناهماهنگی با ویژگی های شما مناسب نیستند. اگر این طبقه بندی را جزئی تر کنیم، خواهیم دید مردانی که با آنها برخورد و ارتباط دارید، در ده گروه جای می گیرند. در اینجا نمی خواهیم به توضیح ویژگیهای این گروه ها بپردازیم، اما می خواهیم ببینیم بهترین شیوه رفتاری شما چه باشد که بتوانید به خواسته ها و هدفهای مثبت و والای خود در زمان حال و آینده برسید. هدفهای مطلوب عبارتند از:
گروه اول، افرادی که از وضعیت تأهل شما باخبرند، یعنی می دانند ازدواج کرده اید، اما شاید عده ای از آنها ندانند که اینک زنی مطلقه هستید. خویشاوندان، همسایگان و دوستان خود شما و همسر سابقتان و نیز آنها که در فرآیند طلاقتان بوده اند، مانند کارمندان دادگاه، وکیل پرونده، پزشک و روانشناس در این گروه جای می گیرند.
در بین مردانی که می دانند شما از همسرتان جدا شده اید، عده ای سعی در نزدیک شدن و گرم گرفتن دارند و عده ای حریم ارتباط را رعایت می کنند و برخوردشان مثبت و محترمانه است. افرادی هم که اطلاعی از طلاق شما ندارند، یا برای ازدواج مجدد شما مناسب نیستند یا این شایستگی را دارند که در صورت خواستگاری، آنها را بپذیرید و ازدواج مجدد کنید.
گروه دوم را افرادی تشکیل می دهند که نمی دانند شما متأهل، مجرد یا مطلقه اید. اینان به دو دسته تقسیم می شوند؛ دسته ای که با شما برخوردهای کوتاه مدت و گذرا دارند، مانند: رانندگان وسایل نقلیه و مغازه داران پیرامون منزل مسکونی و دسته ای که با آنها تماس هایی طولانی مدت و منظم دارید، مانند استادان و همکلاسی های دانشگاه یا همکاران مؤسسه ای که تازگی کارتان را در آنجا شروع کرده اند. در بین این افراد، بعضی مناسب ازدواج هستند و بعضی به خاطر تأمل یا ناهماهنگی با ویژگی های شما مناسب نیستند. اگر این طبقه بندی را جزئی تر کنیم، خواهیم دید مردانی که با آنها برخورد و ارتباط دارید، در ده گروه جای می گیرند. در اینجا نمی خواهیم به توضیح ویژگیهای این گروه ها بپردازیم، اما می خواهیم ببینیم بهترین شیوه رفتاری شما چه باشد که بتوانید به خواسته ها و هدفهای مثبت و والای خود در زمان حال و آینده برسید. هدفهای مطلوب عبارتند از:
- آرامش و امنیت خاطر؛
- شادی و سرزندگی؛
- روابط اجتماعی سالم و سازنده؛
- موفقیت های تحصیلی و شغلی؛
- ازدواج مجدد و تشکیل خانوادهای استوار و پایدار.
زیستن در خانواده ای پر از درگیری و فشار روانی، گوشه گیری و نداشتن پیوند صمیمانه با دوستان خوب، روزمرگی و نداشتن هدف های بلند، بی نظمی و بی برنامگی، تلاش نکردن و گرایش به لذتهای گذرا و آسیب زا، شما را از رسیدن به این قله های متعالی باز می دارد. یک زن در همه جوامع و فرهنگ ها، اگر مدیریت برخورد با مردان دور و بر خود را داشته باشد، می تواند به سلامت مسیر رسیدن به آرزوهای واقعی وجودش را بپیماید و اگر بدون تسلط به مهارت های اجتماعی و ارتباطی، با آشنا و ناآشنا گرم بگیرد و صمیمی شود، بیم آن می رود که تند و پرشتاب در دره هولناک بیماری های روانی، انحراف اخلاقی، مشکلات خانواگی و شکست های اجتماعی فروغلتد و به سادگی نتواند در مسیر تعادل قرار بگیرد.
طریق عشق پر آشوب و فتنه است ای دل بیفتد آن که در این راه با شتاب رود
ما نمی گوییم همه مردان موجودات بدطینت، هوسران و خطرناکی هستند که زنها باید از آنها بترسند و کناره بگیرند، بلکه می گوییم اگر به خوبی از تفاوت های طبیعی این دو جنس آگاه باشید، می توانید مردان خوب را از مردان بد جدا کنید، سپس با مردان خوب به گونه ای رفتار کنید که اگر مناسب ازدواج باشند، خانواده ای مطمئن و بادوام را با آنها بنا نهید و اگر مناسب نباشند، در ارتباط های سالم و تعریف شده از توانایی ها و راهنمایی هایشان بهره ببرید.
روانشناسان معاصر، مانند دیوید باس، با پژوهش های دقیق علمی و تجربی ثابت کرده اند که مهمترین تفاوت زنان با مردان، در حوزه مسائل جنسی است. نگرش ها و رفتارهای زن و مرد، به خصوص زمانی که با هم ارتباط زیاد و صمیمانه ای برقرار می کنند، آنها را دو قطب کاملا دور و متضاد از هم قرار می دهد. کشش جنسی مرد برانگیخته می شود و افکار، گفته ها، عواطف، انتخاب ها و عملکردهای او را در اختیار خود می گیرد و به سوی ارضای غریزه جنسی، در کوتاه ترین زمان جهت می دهد.
در این فرآیند، زن به مرد وابستگی عاطفی پیدا می کند. او به اندازه مرد، به فکر فرونشاندن کوتاه مدت و سریع میل جنسی خود نیست، بلکه به ازدواجی پایدار می اندیشد که نیازهای گوناگون سطحی و عمقی او را برآورده کند. زن اگر هم به رابطه جنسی تن دهد، به این گمان است که در جلب رضایت محبوب بکوشد و او را با کمند عشق جسمانی، به دام اندازد. به قول بامیستر، مردان به رابطه جنسی، اتفاقی گذرا حسی و جسمی گرایش دارند و زنان به ارتباطی دیر آشنا، بادوام و عاطفی.
این نکته، گشاینده راز درگیری ها و بحران های ازدواج موقت است که در جامعه ما با چالش های زیادی روبه روست و همه زنان ازدواج کرده، متأهل و به ویژه مطلقه باید آن را به عنوان اساسی ترین محور مدیریت ارتباط با مردان در نظر بگیرند. بر پایه این واقعیت که در مورد همه مردان صدق می کند، نمی توان مرد خوب را از مرد بد و مرد متدین را از مرد غیرمذهبی جدا کرد. از سوی دیگر، این واقعیت توجیه گر تفکیک جنسی زنان و مردان نیست، بلکه می گوید اگر ارتباط این دو جنس، رسمی نه صمیمانه، به اندازه ضرورت نه زیاد، در عرصه فعالیت تعریف شده، نه در همه زمینه های کاری و تفریحی، با حفظ پوشش مناسب زنان و نگاه کنترل شده مردان و در مکان های عمومی و نه در محیط های خلوت باشد؛ هر دو می توانند در صحنه اجتماع به فعالیتی مناسب و رشد دهنده بپردازند و از آگاهی ها، توانایی ها و یاری رسانی های یکدیگر استفاده کنند.
ادامه دارد ...
منبع: کتاب «مدیریت زندگی بعد از طلاق»
نویسنده: محمود گلزاری
طریق عشق پر آشوب و فتنه است ای دل بیفتد آن که در این راه با شتاب رود
ما نمی گوییم همه مردان موجودات بدطینت، هوسران و خطرناکی هستند که زنها باید از آنها بترسند و کناره بگیرند، بلکه می گوییم اگر به خوبی از تفاوت های طبیعی این دو جنس آگاه باشید، می توانید مردان خوب را از مردان بد جدا کنید، سپس با مردان خوب به گونه ای رفتار کنید که اگر مناسب ازدواج باشند، خانواده ای مطمئن و بادوام را با آنها بنا نهید و اگر مناسب نباشند، در ارتباط های سالم و تعریف شده از توانایی ها و راهنمایی هایشان بهره ببرید.
روانشناسان معاصر، مانند دیوید باس، با پژوهش های دقیق علمی و تجربی ثابت کرده اند که مهمترین تفاوت زنان با مردان، در حوزه مسائل جنسی است. نگرش ها و رفتارهای زن و مرد، به خصوص زمانی که با هم ارتباط زیاد و صمیمانه ای برقرار می کنند، آنها را دو قطب کاملا دور و متضاد از هم قرار می دهد. کشش جنسی مرد برانگیخته می شود و افکار، گفته ها، عواطف، انتخاب ها و عملکردهای او را در اختیار خود می گیرد و به سوی ارضای غریزه جنسی، در کوتاه ترین زمان جهت می دهد.
در این فرآیند، زن به مرد وابستگی عاطفی پیدا می کند. او به اندازه مرد، به فکر فرونشاندن کوتاه مدت و سریع میل جنسی خود نیست، بلکه به ازدواجی پایدار می اندیشد که نیازهای گوناگون سطحی و عمقی او را برآورده کند. زن اگر هم به رابطه جنسی تن دهد، به این گمان است که در جلب رضایت محبوب بکوشد و او را با کمند عشق جسمانی، به دام اندازد. به قول بامیستر، مردان به رابطه جنسی، اتفاقی گذرا حسی و جسمی گرایش دارند و زنان به ارتباطی دیر آشنا، بادوام و عاطفی.
این نکته، گشاینده راز درگیری ها و بحران های ازدواج موقت است که در جامعه ما با چالش های زیادی روبه روست و همه زنان ازدواج کرده، متأهل و به ویژه مطلقه باید آن را به عنوان اساسی ترین محور مدیریت ارتباط با مردان در نظر بگیرند. بر پایه این واقعیت که در مورد همه مردان صدق می کند، نمی توان مرد خوب را از مرد بد و مرد متدین را از مرد غیرمذهبی جدا کرد. از سوی دیگر، این واقعیت توجیه گر تفکیک جنسی زنان و مردان نیست، بلکه می گوید اگر ارتباط این دو جنس، رسمی نه صمیمانه، به اندازه ضرورت نه زیاد، در عرصه فعالیت تعریف شده، نه در همه زمینه های کاری و تفریحی، با حفظ پوشش مناسب زنان و نگاه کنترل شده مردان و در مکان های عمومی و نه در محیط های خلوت باشد؛ هر دو می توانند در صحنه اجتماع به فعالیتی مناسب و رشد دهنده بپردازند و از آگاهی ها، توانایی ها و یاری رسانی های یکدیگر استفاده کنند.
ادامه دارد ...
منبع: کتاب «مدیریت زندگی بعد از طلاق»
نویسنده: محمود گلزاری
بیشتر بخوانید :
مدیریت ارتباط با نامحرمان پس از طلاق (بخش دوم)
مقابله با سه آسیب روانی پس از طلاق
مواجهه با زندگیِ بعد از طلاق
حدود رابطه ی زن و مرد در اسلام
ارتباط زن و مرد و تأثیر آن در نهاد خانواده