کودک ۹ ساله امکانات خاص خودش را با بیشترین حس انتقادی، ارزیابی می کند، او می تواند روش کاری مورد علاقه خودش را شرح دهد.
[موفقیت پایان سال]
کودک 9 ساله دوست دارد که سال تحصیلی را به پایان رسانده و در امتحانات قبول شود. او میل دارد که بهترین نمرات را کسب کند، بنابراین در تلاش بسیار است. عدم موفقیت او را مأیوس می نماید. او به طور جدی باهمکلاسی هایش رقابت می کند. هنگامی که از دانش آموزی که با او در یک سطح است عقب می ماند، نسبت به او کینه نشان می دهد و گاهی در برابر همکلاسی تنبل خود احساس بی حوصلگی می کند. اگر موفق نشود، معمولا نیاز دارد که به او توجه کنند و از دیگران جدانشود، گاهی به عنوان عضوی از گروه بهتر رقابت می نماید تا به صورت انفرادی.
[انتقاد از خود در کودک نه ساله]
کودک ۹ ساله امکانات خاص خودش را با بیشترین حس انتقادی، ارزیابی می کند، او می تواند روش کاری مورد علاقه خودش را شرح دهد. می تواند یک مسأله را با نوشتن بر روی کاغذ بهتر حل کند و نیز می تواند عملیات ریاضی را به صورت کتبی بهتر از شفاهی انجام دهد. بعضی از آنها می گویند اگر با صدای بلند بخوانند نمی توانند معنی آن را دنبال کنند. بعضی ها تکالیف را در خانه بهتر از کلاس درس انجام می دهند. کودک قبل از شروع به کار «غرولند» و شکوه و شکایت می کند، ولی این حالت زود از بین می رود.
[تقویت و تشویق کودک نه ساله]
هنگامی که یک تکلیف کسل کننده را در مقابل او قرار دهید و قبلا هم به او تذکر دهید که تا کجا باید انجام دهد و چقدر وقت باید برای این کار بگذارد، بدون اظهار ناراحتی اقدام به انجام آن می نماید، او با سرعت کار می کند و اگر برایش هدفی را مشخص کنند برای رسیدن به آن عجله می نماید.
یکی از جملاتی که کودک با آن ناراحتی خود را نشان می دهد، این است: «من حافظه خوبی ندارم» ، برای او آسان نیست آنچه را که یاد می گیرد، سریعا به حافظه بسپارد، اگر مسأله ای را بنویسد یا برای او بنویسند آن را بهتر به خاطر می سپارد، با این حال به محض اینکه یک عقیده در مورد چیزی بیان شود، به سختی در ذهن او جای می گیرد. او قضاوت هایی را در مورد کارش نقل می کند: «از این جواب مطمئن نیستم ، از آن یکی اطمینان دارم ».
یکی از جملاتی که کودک با آن ناراحتی خود را نشان می دهد، این است: «من حافظه خوبی ندارم» ، برای او آسان نیست آنچه را که یاد می گیرد، سریعا به حافظه بسپارد، اگر مسأله ای را بنویسد یا برای او بنویسند آن را بهتر به خاطر می سپارد، با این حال به محض اینکه یک عقیده در مورد چیزی بیان شود، به سختی در ذهن او جای می گیرد. او قضاوت هایی را در مورد کارش نقل می کند: «از این جواب مطمئن نیستم ، از آن یکی اطمینان دارم ».
[روش درس خواندن کودک نه ساله]
او ترجیح می دهد فقط با چشم و بدون صدا بخواند و از اینکه با صدای بلند و جلوی همکلاسی هایش درس بخواند متنفر است، هرچند که هنوز نیاز دارد که خواندنش تصحیح شود. او درباره هر کلمه ای حساس است و اگر معنای یک کلمه را نداند، ناراحت می شود، هرچند که معنای آن در فهمیدن داستان مهم نباشد. اینک خواندن او شامل متون گوناگون است ، آنان که در آموختن کندتر از خواندن هستند، اگر مایل باشند، می توانند آموختن را گروهی یاد بگیرند. کودک مخصوصا خواندن کارها و اطلاعاتی را که خودش به دست آورده ، دوست دارد. نوشتن، یک فایده عملی است. کودک گاهی دفترش را در دست می گیرد، لیست ها را می نویسد، کاتالوگ های کلکسیونش را مرتب می کند. او دوست دارد چیزهای خوب را در جای مشخص بگذارد، به نامه های اداری، بیشتر از نامه های معمولی علاقه دارد. یک دختر بچه 9 ساله، نوعی نامه را که برای تشکر از کادو به کار می رود، بهتر می نویسد.
کودک ۹ ساله رونویسی کردن را دوست دارد و این روشی است که به کمک «حافظة بد» او می آید. وقتی که نوشتن را کنار می گذارد، آشکارا میل به سرقت ادبی پیدا می کند. نوشتن به خصوص نزد دخترها، بسیار کم است ولی بسیار تمیز می نویسند و کمتر بر کاغذ فشار می آورند. به طور کلی پسرها به هنگام نوشتن با فشار وارد آوردن بر روی کاغذ، اثر و علامت مشهودی بر جای می گذارند. اغلب آنها با کشش ساعد، انگشتانشان را حرکت می دهند.
کودک ۹ ساله معمولا به نوشتن ادامه می دهد تا زمانی که کارش به پایان برسد. بعضی از کودکان خود را به آنچه که نوشتن آن لازم است، محدود می کنند.
کودک 9 ساله نوشته خود را نقد می کند: «کمی نامرتب است» «درست است، به این کارم کمتر توجه کرده ام». گاهی هم پیش می آید که آن را دوباره می نویسند تا خوانا باشد.
کودک ۹ ساله رونویسی کردن را دوست دارد و این روشی است که به کمک «حافظة بد» او می آید. وقتی که نوشتن را کنار می گذارد، آشکارا میل به سرقت ادبی پیدا می کند. نوشتن به خصوص نزد دخترها، بسیار کم است ولی بسیار تمیز می نویسند و کمتر بر کاغذ فشار می آورند. به طور کلی پسرها به هنگام نوشتن با فشار وارد آوردن بر روی کاغذ، اثر و علامت مشهودی بر جای می گذارند. اغلب آنها با کشش ساعد، انگشتانشان را حرکت می دهند.
کودک ۹ ساله معمولا به نوشتن ادامه می دهد تا زمانی که کارش به پایان برسد. بعضی از کودکان خود را به آنچه که نوشتن آن لازم است، محدود می کنند.
کودک 9 ساله نوشته خود را نقد می کند: «کمی نامرتب است» «درست است، به این کارم کمتر توجه کرده ام». گاهی هم پیش می آید که آن را دوباره می نویسند تا خوانا باشد.
[ریاضیات برای کودک نه ساله]
ریاضی، شاید موضوعی است که از آن بیشتر در کلاس چهارم صحبت می شود. کودکان یا «عاشق » آن هستند یا از آن «نفرت» دارند. اما علیرغم آخرین واکنش و عکس العمل مؤثر «تنفر» ، کودک در این درس موفق می شود. او هر روز نسبت به روز دیگر، تغییر رأی می دهد. او به خاطر موفقیت ها و فهم و شعور و درکش، آن را دوست داشته یا از آن متنفر می شود. حالا به خوبی تعداد زیادی از ترکیبات اعداد را می شناسد و با فرمول هایی که برایش پیچیده به نظر می آمدند، آشنایی دارد. او آنها را نوشته و می خواهد در حفظ کردن آنها موفق گردد و بعد آنها را از او بپرسند. معمولا کار کتبی را به کار شفاهی ترجیح می دهد. با وجود اینکه دوست دارد عمل تقسیم کردن را امتحان کند، حتی اگر طولانی باشد، با این حال هنوز هم نمی تواند اشتباه خود را پیدا کند، او می خواهد بداند که در کجا اشتباه کرده و میل دارد که با کمک معلم آن را تجزیه و تحلیل کند تا مشخص کند که چگونه و در کجا مرتکب اشتباه شده است.
[معلم باید این نکات را بداند]
از طرف دیگر معلم نیاز دارد که بداند روحیه کودک چگونه عمل می نماید و خود را به پاسخ های درست یا غلط کودک محدود نکند. او می تواند یک جواب تقریبا درست یا کاملا غلط بدهد. کودک ۹ ساله به راه حل تمام مسائلی که در خارج از مدرسه برایش مطرح می شوند، علاقمند است.
او از قیمت اجناس نگران است و تمام انواع مشکلات عملی را به تدریج حل می کند. مشکلاتی که با «کمیت» هایی که در «خوانده»ها یا «گفتگو» هایش با آنها برخورد می کند مطابقت دارند. با وجود اینکه به نظر می رسد که تفاوت های فردی، بسیار زیاد باشند، اما کودک ۹ ساله از ضمیر «ما» برای همانند شدن با گروه مدرسه ای خود استفاده می کند. تفکری مانند: :«می خواهیم که «ما» این کتاب را در تمام طول روز بخوانیم»، یعنی اعلام انعکاس هم رأی بچه های کلاس. گاهی هم تمام دانش آموزان کلاس نیروهایشان را جمع می کنند تا کار را به پایان برسانند. دوستی ها شکل می گیرد، کودک ۹ ساله یک دوست صمیمی دارد که در بازی و کار با او همراه است اگر هم فرصتی پیش آید از او حمایت کرده و حتی دفاع می نماید. این زوج ها اغلب بگونه ای مشخص تغییر می کنند . بعضی از بچه هایی که در سال های گذشته بیشتر هم بازی یکدیگر بودند، دوستی های جدید را شکل می دهند، گاهی پیش می آید که در بچه ای که به سختی و مشکل با یکدیگر تفاهم داشتند، می توانند حالا به گونه ای سریع با یکدیگر مرتبط شده و دوستی خود را شکل دهند.
پسرها «زوج های» بسیار یکنواختی را شکل می دهند او همچنین به سادگی هرچه تمامتر در گروههای ۲ یا ۳ یا ۴ نفری مانند دختران عمل می کنند. دختران در گروه های خود بسیار بی ثبات هستند.
در حال حاضر پسرها و دخترها به شیوه ای کاملا مجزا بازی می کنند و جنس مخالف را به بازی هایشان راه نمی دهند. آنان به ندرت افراد بزرگسال را در بازیهای خود شرکت می دهند و دیگر اشاره ای هم به آنان نمی کنند. با وجود این کودکان می پذیرند که بازی گروهی آنان باید توسط یک فرد بزرگسال اداره شود.
او از قیمت اجناس نگران است و تمام انواع مشکلات عملی را به تدریج حل می کند. مشکلاتی که با «کمیت» هایی که در «خوانده»ها یا «گفتگو» هایش با آنها برخورد می کند مطابقت دارند. با وجود اینکه به نظر می رسد که تفاوت های فردی، بسیار زیاد باشند، اما کودک ۹ ساله از ضمیر «ما» برای همانند شدن با گروه مدرسه ای خود استفاده می کند. تفکری مانند: :«می خواهیم که «ما» این کتاب را در تمام طول روز بخوانیم»، یعنی اعلام انعکاس هم رأی بچه های کلاس. گاهی هم تمام دانش آموزان کلاس نیروهایشان را جمع می کنند تا کار را به پایان برسانند. دوستی ها شکل می گیرد، کودک ۹ ساله یک دوست صمیمی دارد که در بازی و کار با او همراه است اگر هم فرصتی پیش آید از او حمایت کرده و حتی دفاع می نماید. این زوج ها اغلب بگونه ای مشخص تغییر می کنند . بعضی از بچه هایی که در سال های گذشته بیشتر هم بازی یکدیگر بودند، دوستی های جدید را شکل می دهند، گاهی پیش می آید که در بچه ای که به سختی و مشکل با یکدیگر تفاهم داشتند، می توانند حالا به گونه ای سریع با یکدیگر مرتبط شده و دوستی خود را شکل دهند.
پسرها «زوج های» بسیار یکنواختی را شکل می دهند او همچنین به سادگی هرچه تمامتر در گروههای ۲ یا ۳ یا ۴ نفری مانند دختران عمل می کنند. دختران در گروه های خود بسیار بی ثبات هستند.
در حال حاضر پسرها و دخترها به شیوه ای کاملا مجزا بازی می کنند و جنس مخالف را به بازی هایشان راه نمی دهند. آنان به ندرت افراد بزرگسال را در بازیهای خود شرکت می دهند و دیگر اشاره ای هم به آنان نمی کنند. با وجود این کودکان می پذیرند که بازی گروهی آنان باید توسط یک فرد بزرگسال اداره شود.