همه چيز در اتاق بازي للچکا زيبا و نشاط آور و با روح بود. صداي شيرين للچکا دل مادرش را مي برد وصورت دوست داشتني وشيريني داشت . مادرش سرافيما الکساندر و نامطمئن بود که هيچ بچه ديگري مثل او تا به حال به...

آنجا مي چرخيدم و منتظر اتفاقي بودم که بايد داستانش را مي نوشتم. خانه سه خوابه نسبتاً بزرگي در طبقه سوم يک آپارتمان بود که دکوراسيون آن خيلي هماهنگ چيده شده بود. فرش ها و پرده ها و مبل ها همه قهوه اي و...

وقتي خورشيد بال و پرش را از پوست تفتيده كوير گرفت، خاكستري هوا توي تن شهر ريخت. خاموشي توي كوچه پس كوچه ها سنگيني كرد و خانه هواي شب سرد مرده شور خانه را گرفت. آن شب فخري حال ديگري داشت، عقربه هاي ساعت...

شهرزاد وارد خانه شد و هنوز روپوش مدرسه را درنياورده بود كه سراغ تورج را گرفت: «بابا برنگشت؟» سعي كردم حواسش را پرت كنم: «هم استيك درست كردم و هم قرمه سبزي، چي برات بكشم؟» شهرزاد با تعجب گفت: «مامان من...

مازيار داشت نفسهاي آخر را مي كشيد. مي دانستم كه تا صبح دوام نمي آورد به همين خاطر هم ظهر او را از بيمارستان ترخيص كرده بودند. پزشك معالجش دور از چشم مازيار، مرا از اتاق بيرون كشيد و توي راهروي بيمارستان...

وقتي خوب فكر مي كنم مي بينم آقاي بهاري حق دارد گاهي اوقات بداخلاق شود و به هيچ صراطي مستقيم نشود، مخصوصاً موقعي كه پاي آبروي حرفه اي اش در ميان باشد. درست مثل آن روز كه موضوع تاريخ چاپ شده در صفحه اول...

زندگي خوبي داشتيم. من و سامان يك زوج خوشبخت بوديم، پنج سال بود كه زير يك سقف زندگي مي كرديم و صاحب يك پسر دوساله به نام مهران بوديم. سامان در يك شركت معتبر خصوصي كار مي كرد، من هم كارمند يك اداره دولتي...

حرفهاي آتنا در واقع يك نوع اتمام حجت بود. دو سال بود كه با هم همكار بوديم و شش- هفت ماه بود كه به همديگر علاقه مند شده بوديم. هر دو از زندگي مان دل پري داشتيم. او يك ازدواج ناموفق داشت و در بيست و سه سالگي...

آيا خواب و رويا مي تواند دريچه اي به سوي آينده بگشايد و آيا به كمك خواب و رويا مي توان به آنچه در آينده اتفاق خواهد افتاد پي برد؟ در اين مطلب نمونه هايي از اتفاقات كاملاً واقعي در ارتباط با خواب ديدن كه...

چند ماهي مي شد كه قصد داشتم ماجراي زندگي ام را برايتان بنويسم، اما هميشه نگران بودم؛ نگران اين موضوع كه مسخره ام كنيد؛ چرا كه من توسط يك مجنون و ناله صادقانه او نجات پيدا كردم. اما ايرادي ندارد، لااقل...