ازدواج دلسوزی نیست و همه افراد حق انتخاب دارند و در این مواقع نباید با دلسوزی رفتار کرد و باید بهترین را انتخاب کرد.
چکیده : همیشه در بحث ازدواج این موضوع مهم مطرح میشود که زن و مرد قبل از ازدواج باید به چه نکاتی دقت کنند؟ چه عوامل فرهنگی، شخصیتی و... را باید در نظر گرفت تا ازدواج موفق باشد؟ ازدواج بحث پیچیده و دشواری است و موفقیت آن در گرو آگاهی و اطلاعات ریز و درشتی است که دانستن آنها نیازمند مهارتهایی است تا افراد بتوانند به درک درستی از همسر آینده خود دست پیدا کنند.
تعداد کلمات 1147 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1147 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
8.اعتقادات مذهبی و دینی
اعتقادات دینی و مذهبی دو فرد باید به هم نزدیک باشد. صرفا اینکه هر دو طرف نماز میخوانند یا خانمهای هر دو خانواده چادری هستند، کافی نیست. بعضی از افراد ممکن است برخی ظواهر را رعایت کنند ولی متخلق به اخلاقیات دینی نباشند و بالعکس. خلاصه مطلب این است که نوع نگاه دینی و مذهبی زن و مرد و خانوادههایشان بهتر است که شبیه هم باشد.
9.مسایل جنسی
به مسایل جنسی دو طرف نیز باید توجه شود. افراد یا سردمزاج هستند یا گرممزاج. تفاوت در طبع زن و مرد مسالهساز است. وقتی قرار است فردی را به عنوان همسرتان انتخاب کنید یادتان باشد که توجه به مزاج او اهمیت دارد. از دیدگاه بسیاری از درمانگران و حکمای شیوههای طبیعی درمان، اگرچه میزان تفاهم و همفکری زن و مرد و همسنگ بودن آنها برای داشتن زندگی شاد و موفق ضروری است اما توجه به نوع مزاج دو طرف و تفاوتهای طبعی میان زوجین نیز میتواند روند زندگی را جذابتر و شادتر و نیازهای جسمی و روحی زوجین را در زندگی برطرف سازد.
تصور کنید فردی گرممزاج را بهعنوان همسر انتخاب کردهاید در حالی که مزاج شما سرد است. در این شرایط شما فردی را به عنوان همسر زندگیتان انتخاب کردید که بسیار فعال و پر جنبوجوش است در حالی که شما شخصیتی آرام، کمتحرک و غالبا در حال سکونی دارید. فرض کنید بنا باشد روزی به همراه هم برای شرکت در مراسمی آماده شوید. همسرتان که فردی گرممزاج است خیلی پرانرژی و فعال و خیلی سریع برای مراسم آماده میشود و با هیجان و شور منتظر رسیدن لحظه مراسم است، اما شما که سردمزاج هستید با آرامش زیاد و کندی برای آماده شدن اقدام میکنید. همین مسئله در دیگر مراتب زندگی نیز نمود دارد و میتواند به مرور کسالت و اختلالهایی را در زندگی زناشویی به همراه داشته باشد.
تصور کنید فردی گرممزاج را بهعنوان همسر انتخاب کردهاید در حالی که مزاج شما سرد است. در این شرایط شما فردی را به عنوان همسر زندگیتان انتخاب کردید که بسیار فعال و پر جنبوجوش است در حالی که شما شخصیتی آرام، کمتحرک و غالبا در حال سکونی دارید. فرض کنید بنا باشد روزی به همراه هم برای شرکت در مراسمی آماده شوید. همسرتان که فردی گرممزاج است خیلی پرانرژی و فعال و خیلی سریع برای مراسم آماده میشود و با هیجان و شور منتظر رسیدن لحظه مراسم است، اما شما که سردمزاج هستید با آرامش زیاد و کندی برای آماده شدن اقدام میکنید. همین مسئله در دیگر مراتب زندگی نیز نمود دارد و میتواند به مرور کسالت و اختلالهایی را در زندگی زناشویی به همراه داشته باشد.
10. اختلاف سنی
امروزه زیاد مشاهده میکنیم که دو فرد با اختلاف سنی زیاد با هم ازدواج میکنند. شاید گفته شود که تفاوت سنی 10 سال زیاد است، ولی مهم این است که 10 سال در چه دوره سنی زن و مرد باشد. اگر هر دو بیشتر از 30 سال دارند و تقریبا به پختگی رسیدهاند، 10 سال نمیتواند مشکل زیادی ایجاد کند، ولی وقتی یکی18 ساله و دیگری 28 ساله است، اختلاف سنی 10 سال مشکلساز خواهد شد. این دو نفر از نظر هیجانی متفاوت هستند. یک نکته دیگر را هم باید مطرح کرد و آن سن پسرها هنگام ازدواج است. پسرها از نظر بلوغ فکری از دخترها عقبتر هستند و اگر خیلی زود ازدواج کنند شاید اصلا نتوانند زندگی را اداره کنند.
11. دخالت خانوادهها
هر دو طرف یعنی مرد و زن باید یاد بگیرند مشکلات خود را با کمک خانواده حل نکنند و حتیالامکان از مشاور کمک بگیرند. خانوادهها مشاوران چندان خوبی برای فرزندانشان نیستند. بسیاری از آنها در مواقعی که فرزندانشان اختلاف پیدا میکنند، احساساتی عمل میکنند، بهخصوص وقتی که والدین پختگی لازم را نداشته باشند. مشاوره دادن به دیگران کار مشکلی است و نباید هر فردی به خود این اجازه را بدهد. یک پند یا آموزش غلط ممکن است رابطه مرد و زن را خراب و مشکل را مضاعف کند.
12. دوره آشنایی قبل از ازدواج
بهندرت زن و مردی پیدا میشود که همه این موارد را به خودیخود بداند. همچنین بسیاری از افراد هنگام آشنایی نقابی بر چهره دارند که شاید نتوان بهراحتی به شخصیت یا افکار و عقاید و خصوصیات زندگی و خانواده آنها دست پیدا کرد. مهمترین نکته که در این مواقع باید به آن تاکید کرد جلوگیری از ازدواجهای شتابزده و با عجله است. قبل از ازدواج حتما باید دو خانواده با هم آشنا شوند و دورههای رفت و آمد و شناسایی برقرار شود. در همین رفت و آمدهاست که افراد به چهره واقعی همدیگر پی میبرند. دوره آشنایی حداقل باید 6 ماه باشد و گاهی لازم است حتی به یک سال برسد. نحوه نشست و برخاست فرد، نحوه عصبانی و خوشحال شدن او، هیجانات و... در برخوردهای ساده و ناگهانی دیده میشود. وقتی فرد زود از کوره درمیرود، آن را با خود به مکان دیگری هم انتقال میدهد.
اصل مهمی که همه خانوادهها باید به آن دقت کنند، روابط عاطفی خوب بین پدر و مادر فرد است که میتواند گواه بر این باشد که فرزندشان هم همینطور است و سلامت روان سالمی دارد. وقتی مثلا پدر خانواده زن دوم دارد یا بیبند و بار، معتاد و... است به احتمال زیاد فرزند او هم همان رفتارها را خواهد آموخت. تلاش باید روی شناخت ریشه خانواده فرد باشد. هر چقدر ریشه خانواده سالمتر باشد، به احتمال بسیار زیاد میتوان گفت فرزند آنها قابلاعتمادتر است. درخت سالم قطعا میوه سالمی به بار خواهد آورد.
ازدواج دلسوزی نیست و همه افراد حق انتخاب دارند و در این مواقع نباید با دلسوزی رفتار کرد و باید بهترین را انتخاب کرد. اگر قصد دارید با یک خانواده مشکلدار وصلت کنید باید بعضی از عوارض را قبول کنید. وقتی تفاوت را میپذیرید باید برای آن راهحل داشته باشید، مثلا وضعیت مالی همسر پایین است. این موضوع را قبول میکنید و میگویید که تلاش میکنیم تا بهتر شود ولی اینکه بگویید یک طوری میشود، جمله بسیار اشتباه و دردسرسازی است یا اول بگویید وضعیت مالی او مهم نیست و بعد وارد زندگی شوید و بگویید انتظار ما خیلی بیش از اینهاست، مشکلساز خواهدشد.
همکفو بودن نیز بسیار مهم است. قطعا تفاوت بین افراد وجود دارد، ولی چه بهتر که تفاوتها کم باشد. مهمترین موردی که قبل از ازدواج باید به آن توجه داشت، خانواده و ساختار خانواده است. در خانوادههایی که از نظر ساختاری مشکل دارند، فرزندان نیز تاثیر زیادی میگیرند. البته انعطاف فرد بسیار مهم است و گاهی تفاوتهای زیاد را با انعطاف میتوان به حداقل رساند.
اصل مهمی که همه خانوادهها باید به آن دقت کنند، روابط عاطفی خوب بین پدر و مادر فرد است که میتواند گواه بر این باشد که فرزندشان هم همینطور است و سلامت روان سالمی دارد. وقتی مثلا پدر خانواده زن دوم دارد یا بیبند و بار، معتاد و... است به احتمال زیاد فرزند او هم همان رفتارها را خواهد آموخت. تلاش باید روی شناخت ریشه خانواده فرد باشد. هر چقدر ریشه خانواده سالمتر باشد، به احتمال بسیار زیاد میتوان گفت فرزند آنها قابلاعتمادتر است. درخت سالم قطعا میوه سالمی به بار خواهد آورد.
ازدواج دلسوزی نیست و همه افراد حق انتخاب دارند و در این مواقع نباید با دلسوزی رفتار کرد و باید بهترین را انتخاب کرد. اگر قصد دارید با یک خانواده مشکلدار وصلت کنید باید بعضی از عوارض را قبول کنید. وقتی تفاوت را میپذیرید باید برای آن راهحل داشته باشید، مثلا وضعیت مالی همسر پایین است. این موضوع را قبول میکنید و میگویید که تلاش میکنیم تا بهتر شود ولی اینکه بگویید یک طوری میشود، جمله بسیار اشتباه و دردسرسازی است یا اول بگویید وضعیت مالی او مهم نیست و بعد وارد زندگی شوید و بگویید انتظار ما خیلی بیش از اینهاست، مشکلساز خواهدشد.
همکفو بودن نیز بسیار مهم است. قطعا تفاوت بین افراد وجود دارد، ولی چه بهتر که تفاوتها کم باشد. مهمترین موردی که قبل از ازدواج باید به آن توجه داشت، خانواده و ساختار خانواده است. در خانوادههایی که از نظر ساختاری مشکل دارند، فرزندان نیز تاثیر زیادی میگیرند. البته انعطاف فرد بسیار مهم است و گاهی تفاوتهای زیاد را با انعطاف میتوان به حداقل رساند.
13. مشاوره قبل از ازدواج
وقتی مشاور ازدواج با دو فرد غیرهمکفو مواجه میشود، سعی میکند مشکلات را تشریح و اختلافات را به دو طرف گوشزد کند. آگاهی دادن به دو فردی که قرار است با هم ازدواج کنند باید کامل باشد و مسائل هشداردهنده بازگو شود ولی در نهایت تصمیم را باید برعهده خودشان گذاشت.
منبع : برترین ها
منبع : برترین ها
بیشتر بخوانید :
نکاتی کلیدی که قبل از ازدواج باید دانست (بخش اول)
دانستنی های مهم قبل از زندگی مشترک
10نکته که باید قبل از ازدواج درباره همسر خود بدانید
پانزده نکته ای که پیش از ازدواج باید بدانید
ملاک های انتخاب همسر از نگاه دین
اصلی و فرعی کردن معیارها؛ اولین گام در انتخاب همسر