المسیر الجاریه :
کبوترانه دلم را کجا روانه کنم؟
کبوترانه دلم را کجا روانه کنم؟<br />
کجاست گنبد آن چشمهای مینایی؟<br />
تمام هفته دلم را به جمعه خوش کردم<br />
غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی
غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی
غروب جمعه رسیده است و باز تنهایی<br />
غروب، این همه غربت، چرا نمیآیی؟<br />
زمین به دور سرم چرخ میزند، پس کی<br />
تمام میشود این روزهای یلدایی؟<br />
پیدا تری ز خورشید، ای ماه بی نشانم!
پیدا تری ز خورشید، ای ماه بی نشانم!<br />
تا از تو می سرایم، گُل می شود دهانم<br />
معنای آدمیت، فهم شکفتن توست<br />
اردیبهشت محزون! حوّای مهربانم!<br />
در اعماق نگاهش می توان خشمی مقدس دید
در اعماق نگاهش می توان خشمی مقدس دید<br />
دلش لبریز از مهرست و با شمشیر می آید<br />
چنان با ضربه های حیدری اعجاز خواهد کرد<br />
که از دیوار هم گلْ نغمه ی تکبیر می آید<br />
دقیقاً رأس آن ساعت که...
اگر چه زود؛ می آید، اگر چه دیر؛ می آید
اگر چه زود؛ می آید، اگر چه دیر؛ می آید<br />
سوار سبز پوش ما به هر تقدیر می آید<br />
همان خورشید موعودی که در روز طلوع او<br />
حدیث صبح صادق می شود تفسیر، می آید<br />
ذوالجناحا ! عصر ما چون عصر عاشورا مباد
ذوالجناحا ! عصر ما چون عصر عاشورا مباد<br />
دشت را گشتی بزن بنگر سوار ما چه شد؟<br />
باز ای موعود! بی تو جمعه ای دیگر گذشت<br />
کشت ما را بیقراری پس قرار ما چه شد؟<br />
می نشینم تا ظهور سرخ مردی...
چارده قرن است چِل منزل عطش پیموده ایم
چارده قرن است چِل منزل عطش پیموده ایم<br />
التیام زخم های بی شمار ما چه شد؟<br />
چشم یوسف انتظاران را کسی بینا نکرد<br />
روشنای دیده ی امّیدوار ما چه شد؟<br />
با توام ای دشت بی پایان! سوار ما چه شد؟
با توام ای دشت بی پایان! سوار ما چه شد؟<br />
یکه تاز جاده های انتظار ما چه شد؟<br />
آشنای "لا فتی الا علی" اینک کجاست؟<br />
صاحب "لاسیف الا ذوالفقار" ما چه شد؟
این جمعه زیر پای تو بودن غنیمت است
این جمعه زیر پای تو بودن غنیمت است<br />
یک لحظه هم برای تو بودن غنیمت است<br />
دست مرا بگیر و ببر در خیال خود<br />
در حال و در هوای تو بودن غنیمت است<br />
نهان از دیده ها ، خود کرده تا کی ؟
نهان از دیده ها ، خود کرده تا کی ؟<br />
چو نور دیده ها در پرده تا کی ؟<br />
مکن در پرده همچون شمع ، مسکن<br />
برون آ تا شود آفاق ، روشن