المسیر الجاریه :
یک روز بارونی
توی این روزهای بارانی اخیر منتظر تاکسی موندن واقعا خیلی سخته مخصوصا وقتی راننده ها هم بی انصافی به خرج داده و از جابجایی مسافر به صورت عادی خودداری کنند. این اتفاق برای ما رخ داد و راننده خط بی توجه به...
آن مرد در برفک آمد(2)
کلاس چهارم دبستان، وقتي کاوه بديعي به عنوان بدترين فوتبالبست کلاس، پشت يک ضربه پنالتي قرار گرفت. چشم هايش را بست وتوپ را جلوي چشم هاي از حدقه در آمده هم کلاسي هايش به زير طاق دروازه کوبيد. ازآن روز به...
آن مرد در برفک آمد(1)
34 سالش است.در يک شرکت کار مهندسي مي کند.از طاس شدن، شکم آوردن و 40سالگي مي ترسد. ازمسواک زدن بدش مي آيد. هرغذايي را بانان مي خورد. جوجه کباب را خوب درست مي کند مي ترسد کارت سوختش را در پمپ بنزين جا بگذارد....
طرحي براي يك فيلم كوتاه
پيراهن نو و گل منگلي پوشيده بود، اشاره مي كرد به مستراح عمومي. پيرشده بود و لبخند ساده و مهرباني روي لب هايش بود. مردم دسته دسته با رخت هاي نو از جلويش مي گذشتند. نگاهش مي كردند. پوزخندي مي زدند و رد مي...
شب عيد با يك چمدان اسكناس
عيدهاي گذشته....وقتي مي گويم «گذشته» يعني خيلي دورها، دورتر از ديروز و پريروز...شايد نيم قرن پيش، شايد هم بيش تر...آن عيدها، هوا هم يك جور ديگري بود؛ بوي عيد مي داد، از حوالي يك ماه مانده به عيد، آن بوي...
جلوي سينماي عيد...
نامه ات رسيد و خيلي ممنون. جلوترش ماجراي سير و سياحت ات را در خيابان بچگيها خواندم و حظ بردم. ضمناً اين سؤال برايم ايجاد شد كه (مي بخشي) شما مي روي به محله ي بچگيها به دنبال چي؟ چه اثر و يادگاري از پنجاه...
بانجي جامپينگ
توي آن هواي بهاري، وسط پارك ايستاده ام. هوا تاريك است و هيچ كس توي پارك نيست. دويدن را بايد قبل از طلوع آفتاب شروع كرد؛ مثل راكي كه قبل از شروع شدن هوا به خيابان مي آمدن و آن قدر مي دويد كه تمام لباس هايش...
آدم و شيطان
نوبت به خورشيد و ماه که مي رسد، فرمان بر اين است که هر کدام تا زمان معيني در گردش باشند؛ عمري زوال ناپذير و پايان يافتني؛ همچون ديگر مخلوقات. وقتي فرشتگان خلق مي شوند، به آنها امر مي شود تا او را ستايش...
چگونه گذرانديد؟
بيست ساله بودم وخبرنگار سروش نوجوان،براي تهيه گزارش از جشنواره علمي مدرسه فرزانگان به آنجا رفته بودم وهمان جا از من دعوت به کار شد.بعد ناگهان به خودم آمدم وديدم شده ام يک معلم تمام عيار وسال هاست درس مي...
پيرمردها بگويند سوسن
ريز و مچاله است،آن چنان مختصر که درزيرملافه نازک ديده نمي شود.قفسه سينه اش تنها بخشي است که هنوز يک کمي فضا ميگيرد.باقي،پوستِ کش آمده و تيزي هايي است که زماني مفصل بوده و الان کوره درد است.ذات الريه کرده...